life یکی از دوستانم با یک زن بازیگر معروف که فوقالعاده زیبا است ازدواج کرد. اما درست زمانی که همه به خوشبختی این زن و شوهر غبطه میخوردند، آنها از هم جدا شدند. طولی نکشید که دوستم دوباره ازدواج کرد. همسر دومش یک دختر عادی با چهرهای بسیار معمولی است. اما به نظر میرسد که دوستم بیشتر و عمیقتر از گذشته عاشق همسرش است.
عدهای آدم فضول در اطراف از او میپرسند: فکر نمیکنی همسر قبلیات خوشگلتر بود؟
دوستم با قاطعیت به آنها جواب میدهد: نه! اصلاً! اتفاقا وقتی از چیزی عصبانی میشد و فریاد میزد، خیلی وحشی و زشت به نظرم میرسید. اما همسر کنونیام این طور نیست. به نظر من او همیشه زیبا، با سلیقه و باهوش است.
وقتی این حرف را میزند، دوستانش میخندند و میگویند : کاملا متوجه شدیم...
میگویند : زنها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمیشوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر میرسند.
بچهها هرگز مادرشان را زشت نمیدانند؛
سگها اصلا به صاحبان فقیرشان پارس نمیکنند.
اسکیموها هم از سرمای آلاسکا بدشان نمیآید.
اگر کسی یا جایی را دوست داشته باشید، آنها را زیبا هم خواهید یافت. زیرا "حس زیبا دیدن" همان عشق است .
---------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
زن و شوهری بیش از 60 سال با یکدیگر به این صورت زندگی مشترکی داشتند: آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند درباره همه چیز با هم صحبت می کردند و هیچ چیز را از یکدیگر پنهان نمی کردند؛ مگر یک چیز:یک جعبه کفش در بالای کمد پیرزن بود که از شوهرش خواسته بود هرگز آن را باز نکند و درباره ی آن هم چیزی نپرسد. در همه این سال ها پیرمرد آن را نادیده گرفته بود، اما سرانجام یک روز پیرزن به بستر بیماری افتاد و پزشکان از او قطع امید کردند. آنان در حالی که امور باقی را رفع و رجوع می کردند، پیرمرد جعبه کفش را آورد و نزد همسرش برد. پیرزن تصدیق کرد که وقت آن رسیده است که همه چیز را درباره آن جعبه به شوهرش بگوید. از او خواست تا در جعبه را باز کند.وقتی پیرمرد جعبه را باز کرد، دو عروسک بافتنی و مقداری پول به مبلغ95هزار دلار در آن دید. پیرمرد در این خصوص از همسرش پرسید. پیرزن گفت: هنگامی که ما قول و قرار ازدواج را گذاشتیم، مادربزرگم به من گفت که راز خوشبختی زندگی مشترک در این است که هیچ وقت مشاجره نکنید. اوبه من گفت که هر وقت از دست تو عصبانی شدم ساکت بمانم و یک عروسک ببافم. پیرمرد به شدت تحت تاثیر قرار گرفت و سعی کرد از سرازیر شدن اشک هایش جلوگیری کند. فقط 2 عروسک در جعبه بود.پس همسرش فقط2بار در طول زندگی مشترکشان از دست او رنجید بود. از این بابت در دلش شادمان شد و رو به همسرش کرد و گفت این همه پول چطور؟؟جریان اینها چیست؟؟ پیرزن در پاسخ گفت:«آه عزیزم این پولی است که از فروش عروسک ها به دست آورده ام»
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که نشانی نا معلوم دارند رسیدگی می کرد. متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا !!! با خودش فکر کرد که بهتر است نامه را باز کند و بخواند. در نامه اینطور نوشته شده بود: خدای عزیزم،بیوه زنی هستم 83 ساله؛ که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می گذرد. دیروز یک نفرکیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید. این تمام پولی بود که تا پایان ماهه باید خرج می کردم. یکشنبه هفته ی دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده ام،اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم.تو ای خدای مهربان تنها امید من تو هستی به من کمک کن. کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد. نتیجه این شد که همه آنها جیب خود راجست وجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند.در پایان، نود و شش دلار جمع شد و برای پیر زن فرستادند. همه کارمندان اداره پست از این که توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید که روی آن نوشته شده بود: نامه ای به خدا: همه کارمندان جمع شدند تا نامه را بخوانند.مضنون نامه چنین بود: خدای عزیزم، چگونه می توانم از کاری که برایم کردی شکر کنم؟؟؟ با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کنم و روز خوبی را با هم بگذرانیم من به آنها گفتم که چقدر هدیه خوبی برایم فرستادی.البته 4دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته اند.
----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
مردی، اسب اصیل و بسیار زیبایی داشت که توجه هر بیننده ای را به خود جلب می کرد. همه آرزوی تملک آن را داشتند. بادیه نشین ثروتمندی پیشنهاد کرد که اسب را با دو شتر معاوضه کند، اما مرد موافقت نکرد. حتی حاضر نبود اسب خود را با تمام شترهای مرد بادیه نشین تعویض کند. بادیه نشین با خود فکر کرد: حالا که او حاضر نیست اسب خود را با تمام دارایی من معاوضه کند، باید به فکر حیله ای باشم. روزی خود را به شکل یک گدا درآورد و در حالی که تظاهر به بیماری می کرد، در حاشیه جاده ای دراز کشید. او می دانست که مرد با اسب خود از آنجا عبور می کند. همین اتفاق هم افتاد. مرد با دیدن آن گدای رنجور، سرشار از همدردی، از اسب خود پیاده شد به طرف مرد بیمار و فقیر رفت و پیشنهاد کرد که او را نزدیک پزشک ببرد. مرد گدا ناله کنان جواب داد: من فقیرتر از آن هستم که بتوانم راه بروم. روزهاست که چیزی نخورده ام و نمی توانم از جا بلند شوم. دیگر قدرت ندارم. مرد به او کمک کرد که سوار اسب شود. به محض اینکه مرد گدا روی زین نشست، پاهای خود را به پهلوهای اسب زد و به سرعت دور شد. مرد متوجه شد که گول بادیه نشین را خورده است. فریاد زد: صبر کن! می خواهم چیزی به تو بگویم. بادیه نشین که کنجکاو شده بود کمی دورتر ایستاد. مرد گفت: تو اسب مرا دزدیدی. دیگر کاری از دست من برنمی آید، اما فقط کمی وجدان داشته باش و یک خواهش مرا برآورده کن: «برای هیچ کس تعریف نکن که چگونه مرا گول زدی…» بادیه نشین تمسخرکنان گفت: چرا باید این کار را انجام دهم؟! مرد گفت: چون ممکن است زمانی بیمار درمانده ای کنار جاده ای افتاده باشد. اگر همه این جریان را بشنوند، دیگر کسی به او کمک نخواهد کرد…
منبع:www.stefan.ir
![]()
1- کار که عار نیست!
منبع:www.4jok.com ![]() آقا ما این دنیا رو بوسیدیم گذاشتیم کنار …
میگن تو جهنم فقط کارت شارژ ۱۰۰۰۰ تومانی میفروشن ! اونم با قیمت ۱۵۰۰۰تومن !
به یارو میگن اگه رفتی دم یخچال چی میخوری؟
رفتم مرغ خریدم ! یه دفه یه گدایی اومد جلومو گرفت گفت مبارک باشه شیرینییشو نمیدی ؟
وقتی مامانم خونه نیست یکی از تفریحات سالمم اینه که میرم در یخچال رو اینقدر باز میزارم تا صدای آلارمش دربیاد بعد میگم : حالا هی زر بزن هیشکی به دادت نمی رسه !
آینده ای نه چندان دور ...
انقد بدم میاد پسرا پا به پای دخترا لوسی حرف میزنن
داداشم گفت : امروز صبح وایسادم کنار خیابون تاکسی بگیرم ، یه لکسوز کنارم وایساد ؛ ما رو میگی خودمونو جمع جور کردم و با خودم گفتم بابا تو این شهر هم پیدا میشن کسانی که جلوی ما پسرا ترمز کنن که یهو در باز شد و دیدم مامانه شلوار بچه شو کشیده پایین میگه جیش کن پسرم جیش کن آفرین !!!
اگه ادامه شو میخوای بروووووووووو ادامه مطلب
منبع:www.4jok.com ![]() ادامه مطلب ... اتاق من
از همه چی وحشت داشت پس از پایان جنگ فکر میکرد همه میشناسنش وحتی با اینکه صورتش رو عمل کرده بود بازم راحت نبود.به یه شرکت سفارش ساخت یک اتاق غیر قابل نفوذ با دیوار و در فولادی رو تو زیر زمین خونش رو داد تا در نهایت ارامش باشه.اتاق امن رو ساختند وبا دفترچه راهنما تحویلش دادند.برای محکم کاری رمز دراتاق رو عوض کرد و گوشه دفترچش رمزی نوشت .اون شب رو تواتاق امن خوابید .صبح که بیدار شد درباز نشد یادش اومد باید رمز رو وارد کنه .اما دفترچش رو پیدا نکرد .یادش اومد دفترچه رو تو گاو صندوق مخفی تو طبقه بالا قایم کرده .خندش گرفت وشروع کرد مثل دیوانه ها به خندیدن .چندین سال از اون ماجرا گذشته وکسی دیگه اون مرد تنها رو بیاد نداره وخبری ازش نداره.اما اگر یکی یه روزی بتونه اون در باز کنه هنوزم صدای خنده های دیوانه وار اون مرد رو میتونه بشنوه. ————————- دریا بشدت طوفانی بود وصدای موجها وحشتناک دل هر کسی رو میلرزوند.پیرمرد ماهیگیر به سختی دختر بچه رو به ساحل اورد و در حالیکه صورتش از خوشحالی میدرخشید روی شنها افتاد. رو دختر کوجولو به ارامی چشماشو باز کرد و گفت متشکرم که جونم رو نجات د ادی .از خدا میخوام هر ارزویی داری براورده کنه پیر مرد خندید و برای همیشه جشاشو بست ویه ارزو کرد.فردا ی اونروز همه مردم جزیره با تعجب دیدند یه فانوس دریایی بالای صخره استوار نورافشانی میکنه و راه رو به کشتی های گمشده نشون میده. ![]() شرکت Electronic Arts پس از ساخت نسخه بازی NFS shift برای کامپیوتر ها نسخه های دیگری از این بازی را برای سیستم عامل Symbian ساخت
این بازی با سنسور گوشی شما کار میکند از امکانات این بازی میتوان به ماشین های مختلف آن اشاره کرد و همچنین گرافیک بالای بازی که شما را ساعت ها سرگرم میکند، همچنین چند شهر بزگ که Tokio و London و chicago هم جزو آن ها هستند. به طور کلی مشکل اصلی این بازی این است که باعث هنگ گوشی میشود و یا بعضی اوقات تصویر بازی محو میشود. قابل اجرا بر روی تمامی گوشی های دارای سیستم عامل: Symbian 3, Nokia Anna, Nokia Belle و گوشی هایی چون: Vivaz,Satio,i8910HD نسخه ساین نشده Unsigned دانلود با حجم 82 مگابایت ![]() بیل گیتس در رستوران
بعد از خوردن غذا بیل گیتس 5 دلار به عنوان انعام به پیش خدمت دادپیشخدمت ناراحت شد بیل گیتس متوجه ناراحتی پیشخدمت شد و سوال کرد : چه اتفاقی افتاده؟ پیشخدمت : من متعجب شدم .... بخاطر اینکه در میز کناری پسر شما 50 دلار به من انعام داد در درحالی که شما که پدر او هستید و پولدار ترین انسان روی زمین هستید فقط 5دلار انعام می دهید ! گیتس خندید و جواب معنا داری گفت : او پسر پولدار ترین مرد روی زمینه و من پسر یک نجار ساده ام
دویست و پنجاه سال پیش از میلاد؛ در چین باستان؛ شاهزاده ای تصمیم به ازدواجگرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت کند، تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمتکار پیر قصر، ماجرا را شنید غمگین شد چون دختر او هم مخفیانه عاشق شاهزاده بود. دختر گفت او هم به آن مهمانیخواهد رفت. مادر گفت: تو شانسی نداری، نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی کند، اما فرصتی است که دست کم یک بار او را از نزدیک ببینم. روز موعود فرا رسید و همه آمدند. شاهزاده رو به دختران گفت: به هر یک از شما دانه ای می دهم، کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گلرا برای من بیاورد، ملکه آینده چین می شود. همه دختراندانه ها را گرفتند و بردند. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشتو هیچ گلی سبز نشد، دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد و راه گلکاری را به او آموختند، اما بی نتیجه بود، گلی نرویید. روز ملاقات فرا رسید، دختر با گلدان خالی اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگها و شکلهای مختلف در گلدانهای خود داشتند. لحظه موعود فرا رسید شاهزاده هر کدام از گلدانها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد دختر خدمتکار همسر آینده او خواهد بود! همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است. شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می کند: گل صداقت... همه دانه هایی که به شما دادم عقیم بودند، امکان نداشت گلی از آنها سبز شود...
یک زن عزادار برای تسلیت گویی به مرد کشاورز نزدیک میشد، مرد گوش میداد و بنشانه تصدیق سر خود را بالا و پایین میکرد، اما هنگامی که یک مرد عزادار به او نزدیک میشد، او بعد از یک دقیقه گوش کردن سر خود را بنشانه مخالفت تکان میداد. پس از مراسم تدفین، کشیش از کشاورز قضیه را پرسید. کشاورز گفت: خوب، این زنان می آمدند چیز خوبی در مورد همسر من میگفتند، که چقدر خوب بود، یا چه قدر خوشگل یا خوش لباس بود، بنابراین من هم تصدیق میکردم. کشیش پرسید، پس مردها چه میگفتند؟ کشاورز گفت: آنها می خواستند بدانند که آیا قاطر را حاضرم بفروشم یا نه
نه ، کثیفه ، چون او به حمام احتیاج دارد.وباز پرسید : خوب ، پس کدامیک از مهمانان من حمام می کنند ؟ یک بار دیگر شاگردها گفتند : کثیفه ! معلم دوباره گفت : اما نه ، البته که هر دو ! تمیزه به حمام عادت دارد و کثیفه به حمام احتیاج دارد. خوب بالاخره کی حمام می گیرد ؟ بچه ها با سر درگمی جواب دادند : هر دو ! معلم بار دیگر توضیح می دهد : نه ، هیچ کدام ! چون کثیفه به حمام عادت ندارد و تمیزه هم نیازی به حمام کردن ندارد! شاگردان با اعتراض گفتند : بله درسته ، ولی ما چطور می توانیم تشخیص دهیم ؟هر بار شما یک چیزی را می گویید و هر دفعه هم درست است معلم در پاسخ گفت : خوب پس متوجه شدید ، این یعنی: منطق ! و از دیدگاه هر کس متفاوت است
این دفعه تمام کارگران با کمال احترام او را شست و شو نموده و مواظبت بسیار نمودند ، ولی با اینهمه سعی و کوشش کارگران موقع خروج از حمام بهلول فقط یک دینار به آنها داد ، حمامی ها متغیر گردیده پرسیدند سبب بخشش بی جهت هفته قبل و رفتار امروزت چیست ؟ بهلول گفت: مزد امروز حمام را هفته قبل که حمام آمده پرداخت نمودم و مزد آن روز حمام را امروز می پردازم تا شماها ادب و رعایت مشتری های خود را بنمایید. ![]()
مرد در کمال ناامیدی آنجا را ترک کرد. نمی دانست با ده دلاری که در جیب داشت چه کند.تصمیم گرفت یک جعبه گوجه فرنگی خریده دم در منازل مردم ان را بفروشد. او ظرف چند ساعت سرمایه اش را دوبرابر کرد . به زودی یک گاری خرید. اندکی بعد یک کامیون کوچک و چندی بعد هم ناوگان توزیع مواد غذایی خود را به راه انداخت. او دیگر مرد ثروتمند و معروفی شده بود. تصمیم گرفت بیمه عمر بگیرد. به یک نمایندگی بیمه رفت وسرویسی را انتخاب کرد. نماینده بیمه آدرس ایمیل او را خواست ولی مرد جواب داد ایمیل ندارم. نماینده بیمه با تعجب پرسید شما ایمیل ندارید ولی صاحب یکی از بزرگترین امپراتوریهای توزیع مواد غذایی در آمریکا هستید. تصورش را بکنید اگر ایمیل داشتید چه می شدید؟ مرد گفت احتمالا آبدارچی شرکت مایکروسافت بودم ![]()
چهار دانشجو شب امتحان به جای درس خواندن به مهمونی وخوش گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی امتحانشون رو نداشتند. روز امتحان به فکر چاره افتادند وحقه ای سوارکردند به این صورت که سر و رو شون رو کثیف کردند ومقداری هم با پاره کردن لباس هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند.
سپس عزم رفتن به دانشگاه نمودند و یک راست به پیش استاد رفتند. مسئله رو با استاد اینطور مطرح کردند: که دیشب به یک مراسم عروسی خارج ازشهر رفته بودندو در راه برگشت از شانس بد یکی از لاستیک های ماشین پنچرمیشه و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشین به یه جایی رسوندنش واین بوده که به آمادگی لازم برای امتحان نرسیدند کلی از اینها اصرار و از استاد انکار، آخر سر قرار میشه سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این ۴ نفرازطرف استاد برگزار بشه، آنها هم بشکن زنان از این موفقیت بزرگ، سه روز تمام به درس خوندن مشغول میشن و روز امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن تا اعلام آمادگی خودشون رو ابراز کنند استاد عنوان می کنه بدلیل خاص بودن و خارج از نوبت بودن این امتحان باید هر کدوم از دانشجوها توی یک کلاس بنشینند و امتحان بدن که آنها به خاطر داشتن وقت کافی وآمادگی لازم باکمال میل قبول می کنند. امتحان حاوی دو سوال و بارم بندی از نمره بیست بود: ۱ ) نام و نام خانوادگی؟ ۲ نمره ۲ ) کدام لاستیک پنچر شده بود؟ ۱۸ نمره الف) لاستیک سمت راست جلو ![]()
♥وقتي يک دختر حرفي نميزند ميليونها فکر در سرش مي گذرد ♥وقتي يک دختربحث نميکند عميقا مشغول فکر کردن است ♥وقتي يک دختربا چشماني پر از سوال به تو نگاه ميکند يعني نمي داند تو تا چند وقت ديگر با او خواهي بود ♥وقتي يک دختر بعد از چند لحظه در جواب احوالپرسي تو مي گويد: خوبم يعني اصلا حال خوبي ندارد ♥وقتي يک دختر به تو خيره مي شود شگفت زده شده که به چه دليل دروغ مي گويي ♥وقتي يک دختر سرش را روي سينه تو مي گذارد آرزو مي کند براي هميشه مال او باشي ♥وقتي يک دختر هر روز به تو زنگ مي زند توجه تو را طلب مي کند ♥وقتي يک دختر هر روز براي تو [اس ام اس] مي فرستد يعني ميخواهد تو اقلا يک بار جوابش را بدهي ♥وقتي يک دختر به تو مي گويد دوستت دارم يعني واقعا دوستت دارد ♥وقتي يک دختر اعتراف مي کند که بدون تونمي تواند زندگي کند يعني تصميم گرفته که تو تمام آينده اش باشي ♥وقتي يک دختر مي گويد دلش برايت تنگ شده هيچ کسي در دنيا بيشتر از او دلتنگ تو نيست
♥وقتي يک پسر حرفي نمي زند حرفي براي گفتن ندارد ♥وقتي يک پسر بحث نمي کند حال وحوصله بحث کردن ندارد ♥وقتي يک پسر با چشماني پر از سوال به تو نگاه مي کند يعني واقعا گيج شده است ♥وقتي يک پسر پس از چند لحظه در جواب احوالپرسي تومي گويد: خوبم يعني واقعا حالش خوبه ♥وقتي يک پسر به تو خيره مي شود دو حالت داره يا شگفت زده است يا عصباني ♥وقتي يک پسر هر روز به تو زنگ مي زند او با تو مدت زيادي حرف مي زند که توجه ات را جلب کند ♥وقتي يک پسر هرروز براي تو [اس ا م اس] مي فرستد بدون که براي همه "فوروارد" کرده ♥وقتي يک پسر به تو ميگويد دوستت دارم دفعه اولش نيست (آخرش هم نخواهد بود) ♥وقتي يک پسر اعتراف مي کند که بدون تو نمي تواند زندگي کند تصميم شو گرفته که تورو اقلا واسه يه هفته داشته باشه منبع:pat-o-mat.com ![]()
وقتی یه مرد معتاد میشه : اگه زنش زن بود و به فکر زندگیش بود این بیچاره به این روز نمی افتاد، بدبختی اینا رو به این روز می کشه دیگه!! وقتی یه زن معتاد میشه: ای وای!!! خاک بر سرش ! بیچاره شوهرش دلش به چی خوشه ! چه جوری اینو تحمل میکنه؟؟ وقتی یه دختر یه کم به خودش میرسه : اوه! اوه ! ننه بابا داشت جمش می کردن!! اینا همش واسه جلب توجه دیگه!!! اینا دنیا و آخرت ندارن که!!! وقتی یه پسر تیپ میزنه: چه پسر خوش پوشیه…هزار ماشاا… چه تیپی داره… میمیرن واسش دخترا وقتی یه دختر از دار دنیا یه دونه دوست پسر داره : چی بگم والا!!! حجب و حیا دیگه جا نداره تو این مملکت!! دیدیش … بزا دهنم بسته باشه… وقتی یه پسر ۱۰ تا دوست دختر داره : بزنم به تخته اینقدر خاطر خواه داره، خدا وکیلی بهترین دخترا میرن طرفش… ولش نمی کنن که… وقتی یه آقای محترم!!! خیابون رو با پیست اتومبیلرانی اشتباه می گیره : لامذهب عجب دست فرمونی داره… وقتی یه خانم مثلاً یادش بره راهنما بزنه: ترمز وسطیه…. بابا برو آشپزخونه قرمه سبزیتو بپز!!! والااااااا وقتی بچه خوب تربیت شده باشه: میبینی؟ بچه ام مثل باباشه، اصلا موفقیت تو خونواده ما ارثیه وقتی بچه تو یه درس نمره اش بشه ۷۵/۱۹: بله دیگه! خانم یا پی قر و فرشه یا با این دوست موستاش در حال فک زدن و ولگردیه وقتی تو یه جمع ، آقا پسری سر و زبون دار داره مجلس رو گرم می کنه: هزار ماشالا!!!!!!! روابط عمومیش بیسته؟؟؟!!! شرایط بالا برای یه دختر: اوه ! اوه! دختره لوده سبک!!! خانم باش نظر مادر شوهر در اول زندگی: میبینی شانس ما رو ؟ دختره فقط ۲۰ میلیون جهیزیه آورده ، نمی دونم این پسره شیفته چی این عفریته شد!!! باز هم همون مادر شوهر: دیگه چی می خواد؟ گل پسرم یه خونه ۴۰ متری تو نقطه صفر مرزی داره، از خداشم باشه .. منبع:pat-o-mat.com ![]()
بعد از اینکه صحبتش تمام شد رو کرد به همه ما ها و با خوشحالی گفت که خدا بعد از 8 سال یه بچه بهشون داده و همینطور که داشت از خوشحالی ذوق میکرد روکرد به صندوق دار رستوران و گفت این چند نفر مشتریتون مهمونه من هستن میخوام شیرینیه بچم رو بهشون بدم ,, به همشون باقالی پلو با ماهیچه بده ,, خوب ما همه گیمون با تعجب و خوشحالی داشتیم بهش نگاه میکردیم که من از روی صندلیم بلند شدم و رفتم طرفش , اول بوسش کردم و بهش تبریک گفتم و بعد بهش گفتم ما قبلا غذا مون رو سفارش دادیم و مزاحم شما نمیشیم, اما بلاخره با اسرار زیاد پول غذای ما و اون زن و شوهر جوان و اون پیره زن پیره مرد رو حساب کرد و با غذای خودش که سفارش داده بود از رستوران خارج شد , ,,, خب این جریان تا این جاش معمولی و زیبا بود , اما اونجایی خیلی تعجب کردم که دیشب با دوستام رفتیم سینما که تو صف برای گرفتن بلیط ایستاده بودیم , ناگهان با تعجب همون پسر جوان رو دیدم که با یه دختر بچه 4-5 ساله ایستاده بود تو صف ,,, از دوستام جدا شدم و یه جوری که متوجه من نشه نزدیکش شدم و باز هم با تعجب دیدم که دختره داره اون جوان رو بابا خطاب میکنه ,, دیگه داشتم از کنجکاوی میمردم , دل زدم به دریا و رفتم از پشت زدم رو کتفش ,, به محض اینکه برگشت من رو شناخت , یه ذره رنگ و روش پرید ,, اول با هم سلام و علیک کردیم بعد من با طعنه بهش گفتم , ماشالله از 2-3 هفته پیش بچتون بدنیا اومدو بزرگم شده ,, همینطور که داشتم صحبت میکردم پرید تو حرفم گفت ,, داداش او جریان یه دروغ بود , یه دروغ شیرین که خودم میدونم و خدای خودم,, دیگه با هزار خواهشو تمنا گفت ,,,,, اون روز وقتی وارد رستوران شدم دستام کثیف بود و قبل از هر کاری رفتم دستام رو شستم ,, همینطور که داشتم دستام رو میشستم صدای اون پیرمرد و پیر زن رو شنیدم البته اونا نمیتونستن منو ببینن که دارن با خنده باهم صحبت میکنن , پیرزن گفت کاشکی می شد یکم ولخرجی کنی امروز یه باقالی پلو با ماهیچه بخوریم ,, الان یه سال میشه که ماهیچه نخوردم ,,, پیر مرده در جوابش گفت , ببین امدی نسازیها قرار شد بریم رستوران و یه سوپ بخریم و برگردیم خونه اینم فقط بخاطر اینکه حوصلت سر رفته بود ,, من اگه الان هم بخوام ولخرجی کنم نمیتونم بخاطر اینکه 18 هزار تومان بیشتر تا سر برج برامون نمونده ,, همینطور که داشتن با هم صحبت میکردن او کسی که سفارش غذا رو میگیره اومد سر میزشون و گفت چی میل دارین ,, پیرمرده هم بیدرنگ جواب داد , پسرم ما هردومون مریضیم اگه میشه دو تا سوپ با یه دونه از اون نونای داغتون برامون بیار ,, من تو حالو هوای خودم نبودم همینطور اب باز بود و داشت هدر میرفت , تمام بدنم سرد شده بود احساس کردم دارم میمیرم ,, رو کردم به اسمون و گفتم خدا شکرت فقط کمکم کن ,, بعد امدم بیرون یه جوری فیلم بازی کردم که اون پیر زنه بتونه یه باقالی پلو با ماهیچه بخوره همین ,, ازش پرسیدم که چرا دیگه پول غذای بقیه رو دادی ماهاکه دیگه احتیاج نداشتیم ,, گفت داداشمی ,, پول غذای شما که سهل بود من حاضرم دنیای خودم و بچم رو بدم ولی ابروی یه انسان رو تحقیر نکنم ,, این و گفت و رفت ,, یادم نمیاد که باهاش خداحافظی کردم یا نه , ولی یادمه که چند ساعت روی جدول نشسته بودم و به درودیوار نگاه میکردم و مبهوت بودم ,,,, واقعا راسته که خدا از روح خودش تو بدن انسان دمید. ![]()
آیا میدانید: قله دماوند بیست و سومین قله بلند جهان است. آیا میدانید: پنجاه درصد از مردان و ده درصد از زنان جهان سیگاری هستند. آیا میدانید: یکچهارم استخوانهای بدن، در پای او قرار دارد! آیا میدانید: بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب میباشد. آیا میدانید: شتر مرغ در۳ دقیقه ۹۵ لیتر آب می خورد. آیا میدانید: نعناع سسکه و تنگی نفس را شفا میدهد . آیا میدانید: جرم زمین هشتاد و یک برابر ماه است؟ آیا میدانید: تقریباً یک سوم وزن یک زن و یک دوم وزن یک مرد را ماهیچه تشکیل می دهد. آیا میدانید: در هر میلیمتر مکعب خون شما پنج ملیون رعیت به نام گلبول قرمز وجود دارد. آیا میدانید: ماه در هر سال به انــدازه ۱٫۵ اینچ از زمین دور میشود. آیا میدانید: گیر کردن اعصاب بین استخوانهاست باعث خواب رفتن دست و پا میشود. آیا میدانید: از دست دادن تنها ۱٪ از اب بدن موجب تشنگی میشود. آیا میدانید: به طور متوسط روزانه، ۱۲ نوزاد به خانوادههای اشتباه داده میشوند. آیا میدانید: صاحب اصلی کارخانه Marlboro از سرطان ریه مرد. آیا میدانید: در واشنگتن بیشتر از مردمانش، تلفن وجود دارد. آیا میدانید: «یویو» اولین بار به عنوان یک سلاح در فیلیپین استفاده میشد! آیا میدانید: اسبها در مقابل گاز اشک آور مصون اند. آیا میدانید: خوکها به لحاظ فیزیک بدنی ، قادر به دیدن آسمان نیستند. آیا میدانید: استفاده از هدفون در هر ساعت ، باکتریهای موجود در گوش شما را تا هفتصد برابر افزایش میدهد. آیا میدانید: در تمام وجود شما بیش از یک مشت گچ «کلسیم» وجود دارد. آیا میدانید: بیشترین ضربان قلب را قناریها با۱۰۰۰بار در دقیقه و کمترین را فیل با۲۷ بار در دقیقه دارد. آیا میدانید: ۳۰ برابر مردمی که امروزه بر سطح زمین زندگی میکنند در زیر خاک مدفون شده اند آیا میدانید: لایه ازن فقط به اندازه دو سکه بروی هم کلفتی دارد. آیا میدانید: طول تقریبی رود نیل که بزرگترین رود جهان است در حدود ۶۶۰۰ کلیومتر است. آیا میدانید: زادگاه میوه کیوی کشور چین میباشد ، چینی ها سالانه فقط دویست تن کیوی از بوته های خودرو برداشت میکنند. منبع : radsms
![]()
داستان جدید کلاغ و روباه کلاغ پیری تکه پنیری دزدید و روی شاخه درختی نشست . روباه گرسنه ای از زیر درخت می گذشت . بوی پنیر شنید . به طمع افتاد . رو به کلاغ گفت : ای وای تو اونجایی !
داستان پسرک شیطون مردی مشغول تمیز کردن ماشین نوی خودش بود.ناگهان پسر ۴ ساله اش سنگی برداشت وبا آن چند خط روی بدنه ماشین کشید.مرد با عصبانیت دست پسرش را گرفت و چندین بار به آن ضربه زد. او بدون اینکه متوجه باشد، با آچار فرانسه ای که دردستش داشت، این کار را می کرد! در بیمارستان، پسرک به دلیل شکستگی های متعدد، انگشتانش را ازدست داد. وقتی پسرک پدرش را دید … با نگاهی دردناک پرسید: بابا!! کی انگشتانم دوباره رشد میکنند؟ مرد بسیار غمگین شد و هیچ سخنی بر زبان نیاورد.. او به سمت ماشینش برگشت و از روی عصبانیت چندین بار با لگد به آن ضربه زد. در حالی که ازکرده خود بسیار ناراحت و پشیمان «« دوستت دارم بابایی»» ….. ….. روز بعـــــد آن مــــــــرد خودکشـــــــــــی کــــــرد!! داستان زیبا و آموزنده ” آرزوی دانه ” دانه کوچک بود و کسی او را نمیدید. سالهای سال گذشته بود و او هنوز همان دانه کوچک بود. “من هستم، من اینجا هستم، تماشایم کنید .” خدا گفت: دانه کوچک معنی حرفهای خدا را خوب نفهمید، اما رفت زیر خاک و خودش را پنهان کرد. سالها بعد دانه کوچک، سپیداری بلند و با شکوه بود که هیچکس نمیتوانست ندیدهاش بگیرد. سپیداری که به چشم همه میآمد. ![]()
و بالاخره ورژن 1.6.2 بازی Fruit Ninja HD برای ویواز بدون مشکلاتی چون خرابی گرافیک بر روی ویواز اما باز هم باید برای اجرای روان این باز یگوشی را در حالت Off Line یا Silent قرار بدید ( این روش فقط برای گوشی ویواز و i8910 و S60V5 می باشد، برای Symbian3 به بالا لازم نیست این کار را انجام بدید)
دانلود : با حجم 18 مگابایت
منبع :www.myvivaz.mihanblog.com
![]()
بازی PES 2011 توسط شرکت KONAMI برای سیستم عامل Symbian عرضه شد. شما میتوانید بازی فوتبال را با گرافیک HD در موبایل خود تجربه کنید و لذت ببرید. از ویژگی های این بازی میتوان به گرافیک بالای آن، امکانات آن مثل سه نوع آب و هوا و لیگ های حرفه ای، سه مدل کنترل بازی که با پد حرکت و شوت و پاس، با پد حرکت و لمسی، با سنسور حرکتی و لمسی اشاره کرد. قابل اجرا بر روی تمامی گوشی های دارای سیستم عامل:
Symbian 3, Nokia Anna, Nokia Belle
و گوشی هایی چون:
Vivaz,Satio,i8910Hd
ساین شده برای سیستم عامل های Symbian 3, Nokia Anna, Nokia Belle ساین نشده برای گوشی هایی چون Vivaz,Satio,i8910HD ![]()
![]() 1- داوینچی همزمان با یك دست می نوشت و با یك دست نقاشی می كرد !
منبع:www.bitrin.com ![]()
![]() آیا میدانید:کرگدنها قادرند سریعتر از انسانها بدوند .
آیا میدانید: مادر و همسر گراهام بل مخترع تلفن هر دو ناشنوا بوده اند.
آیا میدانید: کانادا یک واژه هندی به معنی روستای بزرگ میباشد.
آیا میدانید:دارکوب ها قادرند 20 بار در ثانیه به تنه درخت ضربه بزنند.
آیا میدانید تمام قوهای انگلیس جزو دارایی های ملکه انگلیس میباشند.
آیا میدانید:بلژیک تنها کشوری است که فیلم های غیراخلاقی را سانسور نمیکند.
آیا میدانید:در هر دو هفته یک زبان در جهان منقرض میشود.
![]()
قوانین زمانیبسکتبال در چهار دوره ۱۰ دقیقهای (بینالمللی) یا ۱۲ دقیقهای (اِن.بی.اِی) انجام میشود. زمان استراحت بین دوره اول و دوم و بین دوره سوم و چهارم ۲ دقیقه و بین دوره دوم و سوم (بین دو نیمه) ۱۰ دقیقهاست. وقت اضافه در بسکتبال ۵ دقیقه میباشد. پس از استراحت بین دو نیمه زمین حمله و دفاع دو تیم عوض میشود. اصطلاحاً به زمین حریف، زمین حمله و به زمین خودی زمین دفاع گفته میشود. زمانهای گفته شده زمان واقعی بازی است. یعنی زمانی که توپ در جریان نیست وقت بازی متوقف میشود. مثلاً زمانی که خطایی رخ دادهاست یا هنگام پرتاب آزاد زمان متوقف میشود. به همین دلیل زمان انجام یک بازی کامل بیشتر از مجموع عددی زمانهای بالا است و معمولاً حدود دو ساعت طول میکشد. قانون دبل (Double)1.دریبل کردن از زمانی شروع میشود که بازیکن کنترل توپ را دراختیار گرفته و با انداختن و زدن آن در تماس با زمین دوباره آن را قبل از اینکه به بازیکن دیگری برخورد کند لمس نماید. زمانی دریبل خاتمه میپذیرد که با دست آن را گرفته و یا اجازه دهد توپ در دست یا دستها استراحت نماید. زمانیکه توپ با دست کننده در تماس نیست، تعداد گامهای برداشته محدود نخواهد بود. بازیکن مجاز نیست پس از خاتمه دریبل، برای بار دوم اقدام به دریبل نماید. درصورتیکه این عمل را انجام دهد مرتکب تخلف «دبل» شدهاست. 2.اگر هنگام دریبل کردن از هر دو دست استفاده شود نیز خطای دبل محسوب میشود 3.هنگام دریبل کردن میتوان با دست تمام نقاط توپ را لمس کرد مگر اینکه دست را به ناحیه ی زیرین توپ برده در این صورت نیز خطای دبل مرتکب شده 4.توپ در هنگام دریبل تنها تا ارتفاع قد شخص میتواند بالا بیاید و اگر از قد بالاتر باشد خطا دبل انجام شده است.
قانون رانینگ: (تراولینگ)بازیکنی که توپ را دراختیار دارد میتواند یک پای خود را به هر سمتی که میخواهد، یک یا چند مرتبه حرکت دهد. درصورتیکه پای دیگرش که آن را پای «پیوت» مینامند ثابت باشد. رانینگ حرکتی است که بازیکن صاحب توپ در داخل زمین یک یا دو پای خود را بدون توجه به محدودیت فوق حرکت دهد یا گامهای او با دریبلهای بازیکن تناسب نداشته باشد. خطاهای حرکت رانینگ
قانون سه ثانیهزمانی که تیمی کنترل توپ را در زمین حمله موقعی که ساعت در جریان باشد، دراختیار دارد، هیچ یک از نفرات آن تیم نمیتواند مدت سه ثانیه در منطقهٔ ذوزنقهٔ حریف یا روی خطوط ذوزنقهٔ حریف بماند (بایستد). قانون ۲۴ ثانیهاگر تیمی مالک توپ شده باشد. باید در عرض ۲۴ ثانیه توپ را وارد حلقه حریف بکند یا به طرف حلقه تیم مقابل شوت بزند در زدن شوت توپ باید حتماً به حلقه بخورد تا ۲۴ ثانیه صفر شود اگر توپ به تخته بخورد ۲۴ ثانیه ادامه می یابد و اگر توپ توسط تیم مقابل اوت شود باز هم ۲۴ ثانیه ادامه می یابد. ۲۴ ثانیه موقعی صفر میشود که ۱- خطا صورت بگیرد ۲- بازیکن تیم مقابل با پا توپ را به اوت بیاندازد. اگر دستگاه ۲۴ ثانیه بوق بزند و توپ از دست بازیکن رها شده و در هوا باشد، اگر گل شود گل قبول می باشد. اگر در هوا با دست بازیکنی لمس شود و گل شود گل مردود میباشد . البته این قانون کمی تغییر یافته و در صورتی که از ۲۴ ثانیه، هنوز بیش از چهارده ثانیه مانده باشد، دوباره ۲۴ ثانیه ریست میشود ولی اگر کمتر از چهارده ثانیه یا خود چهارده ثانیه مانده باشد، زمان به چهارده ثانیه ریست میشود. قانون هشت ثانیهزمانیکه یک تیم توپ را در زمین خودی تحت کنترل میگیرد، باید در عرض ۸ ثانیه توپ را به زمین حمله بفرستد. تخطی از این قانون، تخلف «هشت ثانیه» نامیده میشود و داور توپ را در اختیار تیم مقابل قرار خواهد داد. قانون ۵ ثانیه۱-بطور کلی هیچ یک از بازیکنان تیم نمیتوانند توپ را بیش از ۵ ثانیه نزد خود نگه دارند.( در زمان دریبل این شمارش انجام نمیگیرد ) ۲- هر زمانی که بازی با پرتاب توپ از بیرون زمین بخواهد شروع شود بازیکن ۵ ثانیه زمان برای شروع در اختیار دارد. ۳- برای پرتاب هر پنالتی، بازیکن ۵ ثانیه زمان دارد. قانون نیمه (برگشت توپ به زمین دفاعی)زمانی که یک بازیکن در زمین حریف (زمین حمله) مالکیت توپ را در اختیار میگیرد، نباید توپ را به زمین دفاعی (زمین خودی) برگرداند. چه با پاس به یاران خود چه با دریبل کردن خودش آن را به زمین خودی برگرداند. این کار یک تخلف است و توپ دراختیار تیم مقابل قرار خواهد گرفت. تذکری در این رابطه: درهنگامی که فرد حامل توپ به زمین حریف وارد شد حتی اگر پای او یا توپ زیر دستش وارد زمین خودی شود خطای نیمه (half) صورت گرفتهاست. البته نکته بالا [پای او یا توپ زیر دستش وارد اوت (Out) شود] در مورد وارد شدن توپ به اوت (Out) نیز صدق میکند. انواع خطاها
نحوه پاس دادناگر فاصله ما با هم تیمیمان زیاد بود اول از همه باید توپ را با دو دست از دو سمت راست و چپ بگیریم به طوری که دو شصت انگشتان ما به سمت خود باشد و توپ را به دو سوم خود یا یک سوم هم تیمییمان پرتاب میکنیم. طوری که توپ نهایتاً به دست هم تیمیمان برسد. اگر فاصله ما با یار خودی کم بود و حریف در جلوی ما ایستاده بود میتوانیم توپ را از زیر دست حریف به یارمان بدهیم و اگر حریف به سمت ما هجوم بیاورد میتوانیم توپ را از یک سمت به پشت خود برده و از سمت دیگر به جلوی خود آورده و به یارمان بدهیم. نکته : میتوانیم در خارج از زمین هم به هم تیمیمان پاس بدهیم تا پاس را او که زیر فشار پرس نیست انجام دهد این حرکت معمولاً در زمان پرس شدید بسیار کارساز خواهد بود انواع پرتابنحوه پرتاب شوتدر تمامی پرتابها از جهات مختلف، باید به چند نکته توجه کنیم:
پرتاب ۳ گامدر هنگام بازی میتوانیم از پرتاپهای سه گام استفاده کنیم. سه گام به این شکل است که وقتی به نزدیکی حلقه حریف رسیدیم درهمان حالت دویدن میتوانیم ۳ گام برداریم و توپ را به داخل حلقه بیندازیم. به شکلی که ۲ گام برداریم و گام آخر را می پریم و توپ را در حلقه بیندازیم. به علت پرش بهتر به صورت سه گام بهترین راه برای انجام دانکینگ میباشد . پرتاب به وسیله تخته
نکته : معمولاً بازیکنهای حرفه ای بدلیل پایین امدن درصد موفقیت از تخته برای زدن گل استفاده نمیکنند بلاک Blockدر هر پرتاب باید به زاویه توپ توجه داشت. زیرا اگر زاویه پرتاب ما کم باشد و یا پرتاب ما در زمان نادرست صورت گیرد توپ در اصطلاح بلاک (Block) میشود. اکثر مواقع بهترین زاویه برای پرتاب توپ زاویه ۴۵ درجهاست. پرتاب ریبانداگر تیم ما توپ را به سوی حلقه حریف پرتاب کرد و آن وارد سبد نشد، میتوانیم با روش ریباند آن را وارد سبد کنیم. روش ریباند اینگونهاست که در هنگامی که توپ توسط یار ما زده شد و به تخته برخورد کرد و درون سبد قرار نگرفت، ما میتوانیم هنگامی که توپ در حال برگشتن است پریده و توپ را در همان حال که پایمان روی زمین نیست با دست آرام به تخته زده و آن را درون سبد جای دهیم . البته ما میتوانیم توپ را گرفته و به زمین برگردیم و یک شوت آرام زده و توپ را وارد سبد کنیم. روش امتیاز دهیامتیاز هر گل (پرتاب موفق در حلقهٔ حریف) با توجه به موقعیت بازیکنی که اقدام به کردهاست متفاوت است. اگر بازیکن خارج از خط سه امتیازی باشد، گل سه امتیاز و اگر داخل آن باشد دو امتیاز دارد. هر (پنالتی) یک امتیاز دارد. در بسکتبال تساوی وجود ندارد و آن قدر وقت اضافه به بازی داده میشود تا یکی از دو تیم برنده شود. زمان استراحت بین وقتهای اضافه ۱ دقیقهاست.
داوران بسکتبالتعداد داوران یک مسابقهٔ بسکتبال ۵ نفر است. از این ۵ نفر دو داور در درون زمین بر جریان بازی نظارت میکنند که یکی از آنها سرداور و دیگری داور است . در کنار زمین هم ۳ نفر هر یک وظیفهای خاص را انجام میدهند . یک نفر ثبت کنندهٔ امتیازها و خطاها (منشی) یک نفر مسئول ۲۴ ثانیه و هم وقت نگهدار است. خطاهای عمدهای که داوران به آن توجه دارند عبارتند از: خطا در حمله، رانینگ، دبل، سه ثانیه، خطاهای برخورد و سد مسیر.
لیگها و مسابقاتحرفهایترین لیگ بسکتبال انبیای (NBA) میباشد. این لیگ بین تیمهای باشگاههای حرفهای آمریکای شمالی (ایالات متحده آمریکا و کانادا) برگزار میشود. مسابقات لیگ حرفهای انبیاِینوشتار اصلی: اتحادیه ملی بسکتبال آمریکا
نوشتار اصلی: اتحادیه ملی بسکتبال زنان
این لیگ مسابقات به صورت دو دسته در کنفرانس شرق و غرب برگزار میشود که در پایان قهرمان این دو کنفرانس نیز به رقابت با هم میروند. علاوه بر این مسابقات، هر ساله مسابقهای تحت عنوان بازی ALL-STARS انجام میشود که در آن ستارههای کنفرانس شرق و غرب با یک بازی نمایشی به رقابت با هم میپردازند. مسابقه ALL-STARS شامل مسابقه slam dunk - شوت ۳ امتیازی و ... میباشد که طرفداران بسیار زیادی دارد. بسکتبال نمایشی آمریکا AND ۱در آمریکا گروهی از بسکتبالیستها که اغلب در بسکتبال رسمی آمریکا شهرت چندانی نیز ندارند (به جز تعداد محدودی از آنها) تحت عنوان AND ۱ فعالیت میکنند. گروه AND ۱ با انجام بازیهای نمایشی و بسیار حرفهای و برگزاری مسابقاتی با جذابیت بسیار بالا هواداران بسیار زیادی را به سمت خود جلب کردهاند. لازم به ذکر است که در این بازیها برای زیبایی بیشتر بازیT برخی از قوانین رعایت نمیشود. این بازیها در قالب خیابانی () و سالنی برگزار میشود ولی هیچ یک از آنها جنبهٔ رسمی ندارند. بسکتبال خیابانینام بسکتبال خیابانی (street BALL) به آن دسته از بازیها اطلاق میشود که در زمینهای سرباز بازی میشود. قوانین آن، قوانین بسکتبال عادی است با تغییرات جزییای که به نسبت محل بازی متفاوت است. این دسته از بازیها دارای حرکات نمایشی اند و بعضی از قوانین بسکتبال واقع در سالن در آن رعایت نمیشود. بازیکنان این بازیها مگر در موارد خاص از لباس هماهنگ با یکدیگر استفاده نمیکنند.
قوانین بسکتبال خیابانی (street BALL)بسکتبال خیابانی تنها در یک نیمه از زمین بازی میشود حلقههای موجود در این نوع از بازی بسیار محکم و ضخیم است زیرا حرکات نمایشی که در این نوع از بسکتبال صورت میگیرد بسیار روی حلقه اثر میگدارد (مثل دانک) واگر حلقه ضعیف باشد شکسته میشود. قوانین:
بسکتبال در ایراندایره المعارف بریتانیکا، سال ورود بسکتبال به کشور ما ایران را ۱۹۰۱ میلادی برابر با ۱۲۸۰ هجری شمسی ذکر کردهاست. اما آنچه مسلم است، اولین نشانههای ورود بسکتبال به ایران در سالهای ۱۳۱۰ و ۱۳۱۱ دیده شده که آن هم توسط کارکنان سفارتخانههای خارجی در ایران بودهاست. در سال ۱۳۱۴، یک مربی ورزش به نام «فریدون شریف زاده» ورزش بسکتبال را به دانش آموزان دبیرستان البرز (کالج البرز) تهران معرفی و پایهگذاری کرد و کم کم دیگر مربیان ورزش به گسترش و آموزش این ورزش پرداختند. در سال ۱۳۲۴، [[فدراسیون بسکتبال ایران} تشکیل شد و نخستین حضور بسکتبال ایران در میدانهای بینالمللی، در بازیهای المپیک لندن (۱۹۴۸) بود.
![]()
تاریخچه بسکتبال درایران ورزش بسکتبال در سال ۱۳۱۰ در ایران معرفى شد. از آن تاریخى تاکنون این ورزش مورد توجه علاقمندان قرار گرفته است.
تاریخچه بسکتبال درجهان
تعداد بازیکنانى که یک تیم را تشکیل مىدادند به اندازهٔ زمین بستگى داشت و بین ۳ الى ۴۰ نفر متغیر بود. تعداد کمتر از حالت تکنیکى و علمى بیشتر و تعداد زیادتر از جنبهٔ تفریحى بیشترى برخوردار بود. بهترین شکل یک تیم از نظر تعداد و ترکیب نفرات به این صورت بوده: یک دروازهبان، دوگارد، سه سانتر، دو فوروارد و یک بازیکن در انتهاى زمین. بنابراین در آغاز تعداد مطلوب براى یک تیم ۹ نفر بود. وظیفهٔ دروازهبان و دو گارد جلوگیرى از کسب امتیاز توسط بازیکنان تیم مقابل، فورواردها مسؤول کسب امتیاز و سانترها نقش تغذیهکنندهٔ بازیکنانى را که در جلو بهترین فرصت را در اختیار داشتند عهدهدار بودند. بازیکنان در این زمان از لباس ژیمناستیک که عبارت بود از یک شلوار بلند و بلوز آستین کوتاه استفاده مىکردند.
منبع:www.aftab.ir ![]() حیف نون میره عیادت مادرزنش میگه بهتری ؛ مادرزنش میگه:تبم قطع شده ولی گردنم هنوز درد میکنه حیف نون میگه:ایشالا اونم قطع میشه . .
.
.
.
غضنفر باباش آتیش میگیره میره ملاقات میگه بخش پدرسوخته ها کجاست؟
.
.
.
.
به غضنفر میگن غمنکترین لحظه زندگیت کدومه میگه:در زلزله بم جسد کودکی را دفن میکردم که بسیار گریه میکرد و میگفت عمو من زنده ام ![]()
درباره وبلاگ آرشيو وبلاگ نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها |